نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عشق زودگذر

 

روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند
ديو هستند ولي مثل پري ميپوشند
گرگ هايي كه لباس پدري ميپوشند
آنچه ديدند به مقياس نظر ميسنجند
عشق ها را همه با دور كمر ميسنجند
خوب طبيعي است كه يك روزه به پايان برسد
عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:26 | |







بگزار اعتراف کنم

بگزار اعتراف کنم! هر بار اومدم كه چیزیبنویسم!
از تو و اون روزا! وقتیکه به نبودنت فکر کردم!
دستم لــــرزید و قلممشکست!
من بی تو عاشقانهنمینویسم!
من بی تو ! عاشقینمیدونم
تا میخوام به کسی بگمکه دوستش دارم!
پروانه ای می آیدو درستمی نشینه روی موهام!
از آنروزها...
فقط و فقط و فقط رنگچشم هات مونده توی نگاهم!
همین وبس!
نه دیگر تنم هوس نوازشدستاتو رو می کنه و
نه دلم هوای عاشقانههات رو !
تو نیستی! قدم زدن زیرباران برای چه؟!
تو نیستی عکس های پربوسه برای چه؟
تو نیستی اصلا چرازندگی؟
یک سال گذشت از آخریننامه ام برات! اصلا خونديش؟؟؟
و هنوز هم پافشاریمیکنم به فراموش کردنت!
تند تند مینویسم که ایننامه تموم شه! غافل از اینکه یاد تو هرگز
پایاني واسه من نداره! من اصلا نقطه های پایان را هرگز نگذاشته ام! که حالا بخوام..
باران یا برف چه فرقیمیکنه وقتی همه فصل ها به من و تو حسود بودند؟
فلانیمیدانی؟
به دنبال چیزی شبیه چشمهات میگردم بین این ها!
و نیست چیزی شبیه چشمهات! شبیه اون رنگین کمان نگاهت!
که بی تابممیکرد...!
ساده بگم اومده بودم کهاعتراف کنم!
هر چقدر هم که بزرگ شدهباشم! هر چقدر هم كه مرد باشم!
هرچند سال هم که بگذره! من هنوز تو اون روز ها زندگی میکنم!
و راضیم به همین خاطراتسیاه و سفیدی که ازت برام مونده !
به همین عکس هایمان! دونفره هایمان! عاشقانه هایمان!
...
.......
.........
............
...............
به همينو به همين دلخوشم.........

 
__________________

خدایا من در کلبه درویشی خود متاعی گران بها دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری"من خدایی چون تو دارم و تو خدایی چون خود نداری
 


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:24 | |







 

مانده ام بی تو در خیال زندگی

میکشم درد قصه این زندگی

بی تو من مانند یک دیوانه ام

باتو بودن هست تنها بهانه ام

تو نمیدانی که من چی میکشم

تو نباشی من خودم رو می کوشم

ای خدا تا کی باید تنها شوم

بعد از این تنهاییم رسوا شوم

روزگار از عشق دورم کرد و رفت

بهترین عشم ترکم کرد و رفت

او مرا سوزاند بعد از رفتنش

کاش مرا میکشت قبل از رفتنش

بعد رفتن عشق از زندگی

مرا زد در خانه ام دیوانگی

بعد مدت ها ندانستم چه شد

گویا آن بی وفا شرمنده شد

با تاسف آمد دره خانه ام

آمد و دید که من دیوانه ام

بعد دیدنم آن برگشت و رفت

دوباره آن ترکم کرد و رفت

بعد رفتن دوباره او مردم

روزهای بدم را زیر خاک بردم


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:22 | |







شب را دوست دارم

 

شب رو دوست دارم چون فردا روز دیگری برای دیدن توست
انتظار را دوست دارم چون راهی برای رسیدن به توست
اشک را دوست دارم چون از جویبار زلال آرزوی رسیدن به توست
آسمان را دوست دارم چون به اندازه وسعت دل توست
تو را دوست دارم چون تو آخرین بازمانده از نسل بهاران هستی
عزیزم! هر روز که از دیدن تو می گذره ستاره ای از آسمون دلم را برایت می چینم تا روز
دیدن تو؛همشونو زیر پاهای تو بریزم...


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:2 | |







بازهم درمرد عشق

 

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر می زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می گیرد.


 

 


 

عشق در غالب دلها ، در شکلها و در رنگها تقریبا مشابهی ، تجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش را دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روحها ، برخلاف غریزه ها ، هر کدام رنگی از ارتفاع و بعدی و طعم و عطری دارند ویژه خویش، می توان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی است


 

 


 

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها برآن اثر می گذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و خراج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش ،روز  روزگار را دستی نیست... دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونه ای دیگر می بیند.عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است. اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار است و سرشار از نجابت.


 

 


 

عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است.اگر دوری به طول انجامد ضعیف می شود، اگر تمام دوام یابد به ابتذال می کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و " دیدار و پرهیز" زنده و نیرومند می ماند. اما دوست داشتن با این حالات ناآشناست.


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:42 | |







گفتم عشق چیست؟

 

 

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."


 

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."


 

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."


 

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم

 


[+] نوشته شده توسط شهاب حیدری در 9:31 | |



صفحه قبل 1 صفحه بعد